چکیده مقالات دوفصلنامه شماره ۱۸ فلسفه و کودک
دوفصلنامه علمی فلسفه و کودک
شماره ۱۸:
پاییز و زمستان
۱۳۹۷
دراماتورژی انیمیشن خط به
عنوان الگوی فلسفه و کودک
نادیا مفتونی
چکیده
بیان مسائل پیچیده فلسفی و
کلامی برای کودکان و ارائه پاسخ به پرسشهای فکری و الهیاتی آنان میتواند به شیوههای
مختلفی صورت پذیرد. این شیوهها میتواند همراه با رشد و ارتقای اندیشهورزی و
فلسفهورزی در کودکان باشد. یکی از راههای دست یافتن به این شیوهها، دراماتورژی
آثاری است که دیگران تولید کردهاند. سریال انیمیشن خط یکی از کارآمدترین این تولیدات
است. در دراماتورژی سریال خط دستکم پنج مؤلفه حاصل میشود که در قالب کارتون انیمیشن،
لباس تجسم پوشیده است
:
1)
مفهوم
خداوند و صفاتش و حضور همیشگی خدا، 2) صدور کثرات از وحدت و قیام ماسوا به آفریننده، 3) رابطه دائمی آدمی با خالق و دعا و تقاضای
حوایج مختلف، شکرگزاری و کفران نعمت، 4) خودشناسی، تأمل در خود و تغییرات و تحولات
اساسی در خویشتن، 5) بیان فضایل و رذائل اخلاقی و تشویق به رفتارهای خوب و تقبیح
رفتارهای بد
.
مؤلفه پنجم در عمده آثار
کودک و نوجوان مد نظر خالقان آن آثار است و ویژگی خاص سریال خط محسوب نمیشود
.
کلیدواژگان: دراماتورژی، انیمیشن خط، حضور آفریننده، صدور
کثرات، قیام ماسوا به خالق، خودشناسی
.
*******************
تحلیل
و بررسی زمینهگرایی و پیامد آن در نظریه «تفکر انتقادی منصفانه» ریچارد پاول
زهرا امی، قاسم پورحسن
چکیده
ریچارد پاول متفکری مشهور در
زمینة تفکر انتقادی است که بر کاربرد آن در تصمیمات و کنشهای انسانی تأکید میورزد.
وی با تحلیل استدلال و تفکر به مجموعه مؤلفههایی دست یافت که کلید تحلیل تفکر
بحساب میآیند. زمینهگرایی او در این مجموعه آشکار است. زمینهگرایی بموازات نظریههای
مبناگرایی و انسجامگرایی، واکنشی متفاوت به شکاکیت است. با توجه به این منظر، توجیه،
در چرخش معرفتی به زمینههای اجتماعی التفات خواهد کرد. به این ترتیب، زمینهگرایی
از مؤلفههای زمینهیی همچون اعمال، روابط اجتماعی، فرهنگ و دیگر موقعیتهای جوامع انسانی
جهت موجه یا ناموجه ساختن یک باور بهره میجوید. زمینه به این معنا میتواند فرض گرایش
پاول را به متنمحوری، کثرتگرایی و نسبیتگرایی صورتبندی کند. بررسی این پیامدها
در نظریه ریچارد پاول، سؤال اصلی پژوهش حاضر است. حل تعارض زمینهگرایی با تفکر
انتقادی را میتوان از نوآوریهای رویکرد پاول بحساب آورد که از نظر پژوهشگران مغفول
مانده است. اقبال جهانی به الگوی وی، پژوهش حاضر را برای تحلیل چگونگی همنشست
آنها ضروری ساخته است. فرضیة این پژوهش آن است که پاول توانسته روشی اعتدالگرایانه
اتخاذ کند که حاوی ملاکهایی جهانشمول بوده و در عین حال توجه به زمینه دارد. نتیجه
آنکه پاول در الگوی تفکر انتقادی منصفانه خود، هشیارانه از تقلیلگرایی در ابعاد
تفکر اجتناب داشته و به این وسیله پیامدهای زمینهگرایی را کاهش داده است
.
کلیدواژگان: تفکر انتقادی،
زمینهگرایی، ریچارد پاول، کنش انسانی
.
*******************
از مکتبخانهها تا مدرسههای
دولتی؛ بازخوانی انگیزههای نظری و عملی راهبر مدارس عصر قاجار
رضا ماحوزی
چکیده
تاریخ مکتبخانهها در ایران،
تاریخ سنتی آموزشی است که همواره خواهان ثبات و استمرار محتوایی بوده است، هرچند
در هزاره اخیر، تنها با یک سنت روبرو نبودهایم و بفراخور جریانهای دینی و فرهنگی،
سنتهای مختلف آموزشی در قالب مکتبخانهها و مدرسهها و مسجد- مدرسهها حاکم بوده
است. البته این سنت در مواجهه با دنیای جدید و اقتضائات اجتماعی ایران در عصر
قاجار، نتوانست به آرامش و استمرار خود ادامه دهد و ناچار به موضعگیری شد؛ یکبار
در مواجهه با مدارس نوین خصوصی و بار دیگر در مواجهه با مدارس نوین دولتی. این
موضع گاه سلبی بود و گاه ایجابی؛ تصمیمی که در آغاز به مقابله و درنهایت به تسلیم
منجر گشت. این نوشتار تلاش دارد ضمن بازخوانی تاریخ تغییر نظام آموزشی ایران از
مکتبخانهها به مدارس نوین در عصر قاجار، نشان دهد چه ایدة نظریی در این دوره
راهبر تحولات نظام آموزشی ایران بوده است
.
کلیدواژگان: مدرسه، قاجار،
مکتبخانه، علوم و فنون جدید، میهن، دولت
.
*******************
بررسی سیر آراء و اندیشههای
مربوط به مفهوم کودکی در ایران باستان
مجید خاری آرانی، اکبر رهنما
چکیده
نوشتار حاضر به بررسی آراء و
اندیشههای مربوط به مفهوم کودکی در ایران باستان میپردازد. روش مورد استفاده در
این پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و در این جهت کلیه منابع و مراجع موجود و مرتبط با
آراء و اندیشههایی که مفهوم کودک در ایران باستان را بیان نموده، مورد بررسی قرار
گرفته است. یافتههای پژوهشی نشان میدهد در طی قرون و اعصار متمادی سازمان تعلیم
و تربیت یکسان نبوده و به فراخور زمان، فضاهای آموزشی در دورانهای مختلف، متفاوت
بودهاند. لیکن در بخش اعظم این مدت، خانواده، آتشکده و آموزشگاه درباری به پرورش
اطفال و نوجوانان میپرداختند که البته در برخی قرون، دبستان و دانشگاه نیز بدان
افزوده شده است. بگواهی تاریخ، ایرانیان از دیرباز برای خرد و دانش ارزش زیادی
قائل بودهاند تا آنجاکه در ادعیهیی که از آن زمانها بجای مانده است، از خداوند
خواسته شده که به آنها دانش و بینش عطا فرماید. در آموزههای زرتشت، یکی از راههای
رسیدن به بهشت موعود، «کوشش و کمک به تعلیم و تربیت نوع بشر» معرفی شده، چرا که به
نیروی دانش، شر و ستم، این دو آثار جهل، از جهان رخت برمیبندد. در ایران باستان،
تعلیم و تربیت انقطاع نمیپذیرد و از کودکی تا پیری زمان آموختن است. آموزش برای
زندگی است؛ یعنی علم و عمل توأم است و سراسر زندگی فرد و فعالیتهای او را
دربرمیگیرد. در این نظام تربیتی فرد نه تنها برای کسب علوم، فضایل اخلاقی و اخذ
اصول فکری آموزش میدید بلکه علوم مدنی و دانش زندگی عملی را نیز فرامیگرفت. هدف از
آموزش و پرورش در ایران باستان این بود که کودک را معتقد به خدا و متدین بار
بیاورند و او را دارای اخلاق نیکو سازند و به او پیشه و هنر بیاموزند و به بهداشت
تن متوجه و مأمور نمایند. به هر حال با عنایت به شواهد بر جای مانده از دوران
باستان، میتوان اذعان داشت که در ایران باستان عوامل اولیه تعلیم و تربیت عبارتند
از: طبیعت و وضع جغرافیایی کشور، آراء و عقایدی که آریاییها با خود آورده بودند و
زرتشت آنها را پیراسته و اصلاح کرده بود؛ بعبارتی نقش دین در روند آموزش و دولت و
نقش ویژه آن در پرورش دادن متعلمین برجسته است
.
کلیدواژگان: ایران باستان،
کودک، تعلیم و تربیت، مقاصد تربیت
.
*******************
تبیین و بررسی تربیت اخلاقی
کودک
عاطفه سوهانی
چکیده
پرورش اخلاقی صحیح و مناسب،
انسان را از قرار گرفتن در تنگناهای بزرگ میرهاند و بعنوان نیرویی برای جلوگیری از
وارد شدن در تباهیها و لغزشها، به انسان کمک میکند. بدیهی است وقتی کاری در شرایطی
ویژه و در زمان خود انجام میگیرد، آثار دلخواه را بدست میدهد. دوران کودکی نیز
بهترین زمان برای سازندگی است. کودک برای تربیت، آمادگی کامل را دارد و هر تدبیری
در تربیت او بکار گرفته شود، در دل و جانش نقش میبندد و براحتی از میان نمیرود.
اخلاق و ویژگیهای ناشایست را که در بزرگسالی جزو شخصیت فرد شده، نمیتوان به آسانی
تغییر داد؛ حال آنکه یک نهال کوچک را میتوان از حالت انحراف به راستی درآورد.
بنابرین، دوران کودکی، بهترین دوره سازندگی و تربیت اخلاقی است. مهمترین زمان برای
تربیت اخلاقی دوران کودکی است چراکه ذهن و روان کودک هنوز کاملاً شکل نگرفته و
برای هرگونه تربیت آمادگی دارد و مسئولیت این امر حساس و مهم در مرتبه اول برعهده
پدران و مادران نهاده شده است. ازاینرو نوشتار حاضر ابتدا به مسئله اخلاق بعنوان
عامل اولیه در تربیت پرداخته و سپس تربیت را مورد بررسی قرار داده و بدنبال آن،
چگونگی ارتباط با کودک و مراحل یادگیری و پذیرش مقررات و قوانین اخلاقی و در بُعد
تربیت دینی، نکات اخلاقی و عبادی در زمینه رفتار با کودک را مورد مداقه قرار داده
است
.
کلیدواژگان:
اخلاق، کودک، تربیت اخلاقی،
تربیت، اسلام
.
*******************
واکاوی جایگاه فضای مجازی در
تعلیم وتربیت؛ فرصتها و تهدیدها
کبری احمدوند، زهرا تقیزاده
قوام، سمانه دستفروشان، سهیلا غلامی هره دشتی
چکیده
جهان امروز در معرض تحولات
فزایندهیی قرار دارد. فضای مجازی نقش عمدهیی در این تغییر و تحولات دارند و
اصولاً هرتغییر و تحولی در عرصههای مختلف از جمله عرصههای آموزشی و فرهنگی، آثار
و تبعات متناسب با اهداف و کارکردهای خود را بدنبال خواهد داشت و فضای مجازی از این
امر مستثنی نیست. فضای مجازی علاوه بر فرصتهایی که میتواند درپی داشته باشد،
چالشهایی نیز بدنبال دارد. از آنجا که آموزش و پرورش بعنوان یکی از مؤثرترین متولیان
امر تربیت و آموزش فرزندان از جایگاه و نقش برجستهیی برخوردار است و ورود فضای
مجازی و استفاده از آن در امر آموزش ناگزیر است، پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه
فضای مجازی در تعلیم و تربیت و همچنین بررسی برخی فرصتها و تهدیدهای پیشرو به روش
توصیفی و مطالعه اسنادی صورت گرفته است. فضای مجازی هم فرصت است و هم تهدید و
چنانچه قبل از ورود این تکنولوژیها نحوة درست استفاده از آنها را یاد بگیریم،
تبعات منفی آن نیز کمتر خواهد شد. در واقع، فضای مجازی بعنوان یک فرصت اسباب آموزش
مجازی، کاهش هزینه، سرعت و یکسانسازی اطلاعات و استفاده از دیگر مزایایی از این
دست را فراهم میآورد. از اینرو، در نوشتار حاضر سعی شده است به بررسی و تحلیل جایگاه
فضای مجازی در نظام تعلیم و تربیت پرداخته شود و فرصتها و چالشهایی که در این
ارتباط وجود دارد مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد
.
کلیدواژگان:
فضای مجازی، تعلیم و تربیت،
فرصتها و چالشها
.
*******************
الگوهای حکیمانه کودک پروری
ایرانی ـ اسلامی
معصومه ذبیحی
چکیده
یکی از عناصری که الگوهای
کودکپروری ایرانیان را از سایر ملل، متفاوت و بلکه متعالی میسازد، حضور حکمت در
اندیشه اسلامی ـ ایرانی این قوم است
.
حکمت، از دیر باز حلقه اتصال
تعلیم و تربیت و تمدن بشری بوده است. تاریخ تمدن بشر نیز همیشه گویای این حقیقت
است که ایران همواره مهد تمدن و علم و حکمت بوده و با ظهور دین مبین اسلام، رونق
تازهیی یافته و ثمره خویش را به جهانیان عرضه داشته است
.
تعلیم و تربیت حکیمانه ایرانیان
در گاهواره اسلام به بلوغ و بالندگی دست یافته و توانسته از خود الگوهایی باقی
بگذارد که ملل دیگر، آنها را در اندیشه حکیمانه سرمشق خویش قرار دهند؛ چنانکه اگر
تعصب ملیگرای ایرانی، خود را به میان نمیانداخت، چه بسا ایشان این الگوها را به
نام ملل خویش و برای تاریخ فرهنگ خود به ثبت میرساندند
!
در نوشتار حاضر، سعی شده به
این الگوها پرداخته شود و تأثیر حکمت اسلامی ـ ایرانی در آنها بازخوانی گردد
.
کلیدواژگان: حکمت، ایرانیان،
الگوهای کودکپروری.