بسم الله الحکیم
العلیم
«
مصاحبه با مؤسسة سایه اندیشه
»
سؤال1:
مجموعه شما از چه زمانی آغاز به کار
فلسفه برای کودکان کرده است؟
جواب:
در ابتدا لازم است توضیحی درباره
تفاوت فلسفه برای کودکان (
p4c
)
و فلسفه و کودک (
PAC
) داشته باشیم.
بنیاد حکمت اسلامی صدرا بعد از سالها مطالعات بر روی
p4c
آن را آمیخته با فرهنگ غرب تشخیص داد و اساس
کار را در ایران با نام
PAC
نامگذاری نمود تا تفاوت اساسی و ریشهای را میان کار خود و کار غرب نشان داده باشد
و در حال حاضر این بخش بنیاد با نام فلسفه و کودک در جهان شناخته شده است.
از حدود سال 73 با شکلگیری بنیاد
صدرا واحد «فلسفه و کودک» (
PAC
)
توسط گروهی از متخصصین تعلیم و تربیت آغاز به کار کرد. در عین حال ارتباط خود را
با مراکز «فلسفه برای کودکان»
P4c
و
pwc
(فلسفه با
کودک) در دنیا حفظ کرده و جستجوی اینترنتی را دنبال کرد و البته این ارتباطات هنوز
ادامه دارد.
اعضای گروه به موازات فعالیتها در
زمینه بومیسازی این پدیده نوظهور فرهنگی (که آن زمان هنوز در ایران و بیشتر
کشورهای آسیا سابقه نداشت) و بهرهگیری از فلسفة تربیتی اسلام و با نگاه به منابع
خارجی مانند کتب منتشره در دنیا، مقالات و ... برای تکمیل سیر مطالعاتی خود و
ارتقای دانش مربوطه بهرهمند شدند و توانستند به نقد و بررسی مکاتب و دیدگاههای
خارجی و داخلی بپردازند و طرح اولیه آمریکائی یعنی پیفورسی
pfc
را که مطمئن نبود به کناری بگذارند.
سؤال 2:
اهداف شما از اجرای فلسفه برای
کودکان چیست؟
جواب:
هدف این است که تفکر و روحیه استدلال
و حقیقت جوئی و نقدپذیری را در کودکان پرورش دهیم و سطح تفکر استدلالی و فطری
کودک را ارتقا بخشیم. کودکان ما بتعبیری معروف، فیلسوف به دنیا میآیند و به مرور
زمان در اثر تربیت غلط خانه و مدرسه مهارت اندیشیدن صحیح در آنها ضعیف میشود و
تقلید از همسالان و تاثیرپذیری از اطرافیان جای تفکر و نقد را میگیرد. جواب هر
سؤال را آماده میخواهند و گاهی اصلاً سؤلال کردن را کاری بیهوده میدانند. به نظر
ما آنچه که از فلسفه می تواند به درد این گروه سنی یعنی کودکان و نوجوانان بخورد
همین پیدا کردن انگیزه و رشد آن در جهت بهتر فکر کردن در باب پدیدهها و نقد
نظریات و تفکرات دیگران است. تفکر در واقع پایه و روح فلسفه است و اگر علوم انسانی
مانند فلسفه گرهی از مشکلات جامعه نتواند باز کند به درد نمیخورد.
سؤال3:
با
کدامیک از شیوههای فلسفه برای کودکان موافقید؟
جواب:
ما در
طول بیست سال که از تأسیس بنیاد و گروه فلسفه و کودک میگذرد اکثر روشهای مطرح در
جهان را بررسی کردهایم هر کدام فواید و نقایصی دارد ولی آنچه که مهم است این است
که این شیوهها برای فرهنگهای خودشان طراحی شده است و شاید در جوامع دیگر جواب
ندهد و یا تبعات سوء فرهنگی داشته باشد. به طور مثال روش آمریکایی
p4c
بر اساس ضریب
هوشی کودکان خودشان نوشته شده و داستانها حاوی موضوعاتی است که مورد علاقه کودکان
آمریکایی است و مسائل و مفاهم مطرح شده نیز مسائلی است که جامعه آنها با آن درگیر
است و یا در روش دانمارکی داستانها اساطیر کشور خودشان است. آنچه مهم است این است
که ما به نیازها و ذائقه کودکان خودمان در ایران توجه داشته باشیم و روشی را پیاده
کنیم که اولاً قابل اجرا در مدارس ایران باشد ثانیاً مورد علاقه والدین و کودکان
قرار بگیرد و ثالثاً بتواند جوابگوی سؤالها و مسائل کودکان ما در این زمان باشد و
مشکلی از مشکلات آنان را حل کند و البته رابعاً تاثیر سوء تهاجم فرهنگی نیز در نظر
گرفته شود و با ورود برنامههای غربی به کشور کودکان را به سمت غربزدگی سوق ندهیم
که کاری ضد اخلاق و ضد فلسفه است.
سؤال4:
تا چه
حد برنامه بینالمللی فلسفه برای کودکان را مناسب شرایط جامعه ایرانی میدانید؟
جواب: همانطور که توضیح دادم این برنامه
میتواند تنها در حد «روش تدریس» مورد استفاده قرار بگیرد ولی محتواها اصلاً به
درد کودکان ایرانی نمیخورد و حتی مطلقاً استفاده از آنها جایز نیست از جمله اینکه
مبنای فلسفه غرب نسبیگرایی است و این در
محتواهای
p4c
کاملاً مشهود است. متأسفانه هنوز کار آسیبشناسی کاملی از کارهای
p4c
منتشر نشده است
و نقدهای بیشماری به این کتابها وارد است.
سؤال5:
بومیسازی
از نظر شما چیست؟
جواب:
بومیسازی در معنی واقعی خود این است
که چارچوب را بگیریم و محتوا را از خودمان پر کنیم بعضی فکر میکنند بومیسازی
تنها این است که نامها را عوض کنیم مثلاً اگر در داستان اسم شخصیتهای داستان عوض
شود داستان بومی شده در حالیکه چنین نیست. بومی کردن یعنی همان که قرآن توصیه کرده
است که «سخنان را بشنوید و بهترینشان را برگزینید».
باید با جستجو و کنکاش بهترینها را
یافت و در صورتیکه در کشور ما نیاز به آن هست به صورت گرفتن الهام و ایده و با
طرحی داخلی توسط کارشناسان امر به طراحی جدید دست یافت. ما میتوانیم از روش
P4C
استفاده کنیم و تفکر را در کودکان تقویت
نمائیم ولی این نیاز به برنامهای دارد با مبانی فلسفه اسلامی، تعلیم و تربیت
اسلامی و فرهنگ ایرانی و با امکانات موجود که البته بنیاد صدرا بیشترین تلاش خود
را در این جهت نموده است.
سؤال6:
آیا
بومیسازی ضرورت دارد؟
جواب:
ما باید به استقلال فکری و تربیتی خودمان هم باندازه استقلال جغرافیایی و سیاسی
اهمیت بدهیم و کشور باید برای ورود افکار و روشهای تربیت و تلقین فرهنگ غربی و
خارجی مرزها و حراست بگذارد تا فرهنگ اصیل اسلامی و ملی ما نابود نشود گاهی غربیها
از راه چیزهایی از این قبیل فرهنگ غلط غربی را تلقین و تحمیل میکند. باید حتماً
این افکار و آداب بیگانه در کشور پالایش شود و از فرهنگ بومی حفاظت شود. بومیسازی
در این موارد بمعنای حفظ استقلال فکری و تربیتی کشور است.
سؤال7:
به نظر
شما این برنامه در مدارس جایی دارد؟
جواب:
بله
حتماً. مدارس باید تحت پوشش این برنامه قرار بگیرند و علاوه بر اینکه درس خاصی با
نام پرورش تفکر یا فلسفه و کودک داشته باشند بلکه باید به معلمین آموخت که در
تمامی دروس این شیوه را اجرا کنند و در همه لحظات برخورد با کودکان در هر مقطع سنی
چگونه عمل کنند تا کودکان تشویق شوند که فکر کنند، تجزیه و تحلیل کنند و چگونگی
صحیح و بدون تعصب قضاوت کنند .... / ما فلسفه و کودک را در سه مرحله اوّلیه آموزش
رفتاری و ثانوی آموزش دروس معارف و سوم بکارگیری در آموزش تمام علوم توصیه میکنیم
و برای آن روشسازی (متدولوژی) کردهایم.
سؤال8:
آیا
فبک یک موج است؟
جواب:
فبک (فلسفه برای کودکان) (که البته
این نام هم اولین بار توسط ریاست بنیاد صدرا بوجود آمد و مصطلح گردید) کالای لوکسی
است که متأسفانه خیلیها به صورت تجارت به آن نگاه میکنند و هدفی جز مطرح کردن
خود و استفاده مادی ندارند در حالیکه برنامههای فرهنگی والاتر از آن است که به آن
نگاه مادی شود باید برای کودکان ایرانی دل سوزاند و واقعاً به فکر آنان بود و آنچه
واقعاً برایشان مفید است اجرا کرد.
سؤال9:
آیا به
نظر شما آنچه در فبک انجام میگیرد همان آموزش تفکر انتقادی یا خلاق نیست؟ چقدر
واقعا به آموزش فلسفه نزدیکاید؟
جواب:
آنچه که در فبک (
p4c
)
انجام میشود شامل تفکر انتقادی و خلاق هم میشود ولی ناچار به محتوای آمریکائی و
غربی . همانطور که گفتیم روش بتنهائی را نمیتوان فلسفه برای کودک نامید و فلسفه
محتوای فکری برای زندگی آینده کودک است و فلسفه نسبیگرایی و مادیگرایی و توجه به
زندگی مادی که امروز در غرب و بویژه آمریکا حاکم است برای کودک ایرانی و مسلمان یک
سمّ قاتل است.
به همین دلیل ما فلسفه و کودک را
طراحی کردهایم که برنامهای است شامل تفکر انتقادی، خلاق، جمعی و ... با مبنای
اعتقادات اسلامی، فرهنگ ایرانی و فلسفه اسلامی و با محتواهای تایید شده.
سؤال10:
فبک
بچهها را بیاعتماد یا نسبیگرا نمیکند؟
جواب:
در صورتیکه معلم آزموده باشد و محتواهای انتخاب شده مطمئن و تایید شده باشند و
توسط کارشناسان تربیتی شده باشند زیانی ندارند. ولی بهرحال محتوای فلسفی خیلی مهم
است.
سؤال11:
معلم
فبک باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
جواب:
مهمترین خصوصیت معلم فلسفه و کودک صبر و حوصله و بردباری است. وی باید تا حدی دانش
فلسفی داشته باشد و به کارش علاقهمند باشد. او باید آرام، متین، با نشاط و مسلط
به موضوع باشد و آموخته باشد که چگونه با استفاده از مفاهیم، کودکان را به بحث
وارد کند و راهنمایی کند. نقش این معلم تنها هدایت و تسهیل بحث است اینکه بحث میان
دانشآموزان به راحتی رد و بدل شود و مانعی بوجود نیاید. معلم خود دخالت نمیکند و
تنها نقش هدایتی را دارد.
سؤال12:
رابطه
سایر علوم با فلسفه برای کودکان چیست؟ آیا به آن نیازی دارد؟
جواب:
فلسفه و کودک دانشی میان رشتهای است
که از ادبیات کودک، علوم تربیتی، روانشناسی، فلسفه، منطق، زبانشناسی و هنر ...
بهرهمند شده است و رابطة فلسفه و کودک با فلسفه و علوم تربیتی بسیار نزدیک است.
سؤال13:
اگر شیوه آموزش و پرورش در مدارس
سنجیده و تفکر مدار باشد چه جایی برای فبک باقی می ماند؟
جواب:
این
آرزوی ماست که شیوه آموزش و پرورش تفکرمدار باشد و با روشهای خاص فلسفه و کودک
تمامی دروس آموخته شود ولی کلاس خاص نیز مورد نیاز است که دانشآموزان با راحتی و
آرامش نظرات خود را بیان کنند و مهمتر از همه شیوه مباحثه کردن را بیاموزند ما
اعتقاد داریم کودکان از دبستان باید آداب بحث کردن را بیاموزند و احترام به نظرات
دیگران را یاد بگیرند و به نظر میرسد کلاسی خاص برای این منظور مفیدتر است.
سؤال14:
رابطه
فبک با آموزش دروس مدرسه چگونه است؟ مختلکننده است یا کمککننده؟
جواب:
آنچه تجربه ما در این سالهای آموزش در مدارس نشان داده است کودکانی که تحت آموزش
فلسفه و کودک بودهاند در دروس دیگر نیز پیشرفتهای قابل توجهی داشتهاند. این
حرکت کمککننده است و هیچ ضرری ندارد.
سؤال15:
به نظر
شما ایدئولوژی و دیدگاههای شخص معلم چه تاثیری در کلاس فبک دارد؟
جواب:
مطمئناً مؤثر خواهد بود ولی ما در
آموزش مربیان سعی میکنیم از افرادی انتخاب کنیم که ایدئولوژی آنها با خط فکری
بنیاد صدرا و فلسفه اسلامی همسو باشد و به دیگر دیدگاهها و مکاتب وامدار نباشند
.
سؤال16:
آیا
صرف رشد استدلال به رشد اخلاقی منجر میشود؟
جواب:
منطق و
استدلال منطقی مانند چراغی ست که راه را روشن میکند. در کلاسهای ما مفاهیم اخلاقی
دستاویزی است برای ارائه و طرح بحثهای مفید که به همراه استدلالات منطقی ارائه
شود صرف دانستن اخلاقیات یا استدلال نمیتواند رشد اخلاقی را منجر شود ولی شرط
لازم برای این مقصود میباشد. شرط کافی مسلماً عمل به دانستههاست.
سؤال17:
با
توجه به اینکه غالبا تسهیلگر اغلب پرسشگر است و اینکه داستانهای فبک بیشتر
آموزنده هستند، راهکار شما برای تقویت پرسشگری بچهها چیست؟
جواب:
در
برنامه
فلسفه و کودک تسهیلگر، پرسشگر نمیباشد و سؤالات را خود کودکان طرح میکنند و در
طی فرایند بحث خودشان پاسخ میدهند. داستانهایی که احتمالاً شما ملاحظه فرمودهاید
مورد تایید ما نمیباشد چرا که با اهداف فلسفه و کودک و مبانی فلسفه اسلامی مغایرت
دارند، داستانهای خاص خود را داریم. آنچه که برای تقویت پرسشگری بچهها مهم بنظر
میرسد در گام اول این است که به سؤالات و سؤال کردن آنها بها بدهیم و آن را سرکوب
نکنیم و ثانیاً سریع پاسخ داده نشود بلکه به بچهها کمک کنیم خودشان در طی فرایند
یک بحث سالم فلسفی راهکارهایی را بیابند. این بحثها در جمعی از دانشآموزان مشتاق
اندیشیدن بیشتر مؤثر است و تعاملات اجتماعی آنان را نیز رشد می دهد و به نوعی روح
جمعی دست پیدا می کنند.
سؤال18:
آیا
فبک محصول مدرنیته است؟ یا اصولا به دوره تاریخی نامرتبط است؟
جواب:
توجه
به تفکر و تفکرورزی تاریخچهای قدیمی دارد که به مُغان ایرانی میرسد و پدیده
جدیدی نیست. توجه به تعلیم و تربیت کودک نیز در احادیث و سنت اسلامی ما بسیار آمده
است ولی اینکه به صورت برنامهای مدوّن و آموزشی با ریزهکاری خاص خود باشد امر
جدیدی است ولی سالهاست که برخی از معلمین این روش را در دروس دیگر خود اجراء میکنند.
ولی مسلماً
P4C
محصول مدرنیته و پست مدرنیسم است و از هر دو
مکتب میتواند ریشه گرفته باشد. مؤسس آن یعنی لیپمن یک یهودی و آشنا با مبانی
مدرنیته بود و معتقد بود که مردم دنیا را از کودکی باید عادت به روش و فرهنگ خاص
غربی داد.
سؤال19:
جایگاه
داستان در فبک چیست؟
جواب:
داستان در برنامه «فلسفه و کودک» نقش
ابزاری دارد یعنی موضوعات بحث در خلال داستان فکری و بطور غیر مستقیم ارائه میشود.
البته داستان باید سؤال برانگیز و سؤالآور باشد و با داستانهای عادی تفاوت دارد.
کودک بعد از خواندن داستان سؤالهایی در ذهنش متبادر میشود که همانها در کلاس
ایجاد بحث میکند و بعد از آن وظیفه معلم یا همان هدایتگر بحث است که به خوبی
وظیفه خود را انجام دهد.
سؤال20:
با
توجه به تشتتآراء درباره مفهوم و مصداق فلسفه، فلسفه برای کودکان از چه میزان
استحکام در معنا و عمل برخوردار است؟
جواب:
ما
فلسفه اسلامی را فلسفه واقعی میدانیم و آنرا پایة بومیسازی مطمئن فلسفه و کودک
قرار دادهایم در دنیا هر چند گاه مکتب یا مطلبی بعنوان فلسفه متولد میشود و خود
غرب هم بیشتر آنها را قبول ندارد و تشتت آراء وجود دارد آنها آزادند هر چیزی را که
فلسفه میدانند مبنا قرار دهند ولی در کشور ما که مکاتب فلسفی هزار ساله و بیشتر
داریم و با اسلام و سنت اسلامی مناسبت و موافقت دارد پایه کار را بر اساس محکمی
قرار دادهایم.
سؤال21:
بزرگان
فلسفه در ایران تا چه حد در تنظیم برنامه فبک سهم دارند؟
جواب:
حضرت
آیتالله سیدمحمد خامنهای از بزرگان فلسفه در ایران و بنیانگذار بزرگترین پایگاه
فلسفه اسلامی و فلسفه صدرایی در جهان هستند و در سال جاری از ایشان به عنوان یکی
از بزرگان جاودان تاریخ ایران قدردانی نیز شد. ایشان پایهگذار فلسفه و کودک در
ایران هستند و برای اولین بار گروهی را در بنیاد صدرا تحت عنوان «گروه فلسفه و
کودک» پایهگذاری کردند و تحت رهنمودهای ایشان است که ما اندک پیشرفتی داشتهایم. کما
اینکه سایر اساتید فلسفه در ایران که البته نامشان در هیئت تحریریه نشریه خاص
«فلسفه و کودک» نگاشته شده نیز همگی با رهنمودهای خود، ما را کمک کردهاند و
پشتیبان ما هستند.
سؤال22:
تا
کنون چه فعالیتهایی مرتبط با این موضوع انجام دادهاید؟
جواب:
پیشنهاد
میکنم کتابی را که جدیداً در انتشارات بنیاد چاپ شده است تهیه بفرمایید کارنامة
بیستسالة بنیاد و بخش فلسفه و کودک و کارهایی که در این سالها انجام گرفته است
بطور تام و کمال در آنجا آمده است.
سؤال23:
مشکلات
پیش روی شما در این جریان چه بودهاند؟
جواب:
اولین
مشکل ناآگاهی و عدم اطلاع مردم و مسئولین از این برنامه و فواید آن است که با
جلسات مکرر با مسئولین عالی آموزش و پرورش و اولیای دانشآموزان و معلمین و دبیران
سعی کردیم اطلاعات خوبی راجع به این برنامه ارائه کنیم. انتشار نشریه نیز در
راستای اطلاعرسانی بهتر و کاملتر بوده و هست. موانع بعدی موانع اداری و پیچ و خمهای
امپراطوری کارشناسان در آموزش و پرورش بود که مانع آن شد تا طرح به صورت طرح ملی و
همگانی اجرا شود.
نگاه تجارتی و کالایی به طرح فلسفه و کودک مانع دیگری است
که برخی را به طمع میاندازد که از این راه دکانی باز کنند و سودی مادی ببرند.
تعصب بعضی در قبال فلسفه و مخالفتهای ناشی از آن نیز مانعی است که هنوز هم وجود
دارد برخی هنوز معتقدند فلسفه انسان را گمراه میکند و برخی می گویند فلسفه برای
کودکان ضرر دارد اینها نیز با آنکه پاسخ داده شدهاند ولی میتواند موانعی ایجاد
کند.
عدم تعهد نسبت به کودکان ایرانی و دیدگاه اسلامی ـ ایرانی
نیز مانعی است که باعث می شود بدون توجه به عواقب آموزش
p4c
آمریکایی و
بدون بومی کردن واقعی این طرح آن را آموزش میدهند و متأسفانه والدین و دبیران و
معلمین نیز بدون آگاهی لازم تسلیم آنها میشوند. موانع دیگری نیز وجود دارد که از
حوصله بحث خارج است.
سؤال24:
آیا
شما تجربه عملی برگزاری کلاسها را داشتهاید؟ کلاستان چه ویژگیهایی دارد؟ چه
میزان از اهداف شما تامین شده است؟
جواب:
بله
مربیان کارآزموده و با تجربة این مرکز بیش از سیصد ساعت تجربه کار در مدارس در
مناطق مختلف و مقاطع تحصیلی گوناگون را داشته و دارند. در ابتدا کلاسها صد در صد
مورد تایید نبود و نقایصی وجود داشت و رفتهرفته در طی سالها این نقصها برطرف شد
و در حال حاضر وضعیت رضایتبخش است. در واقع حدود نود درصد اهداف ما تامین شده
است.
ما قبل از هر کلاس جلسهای با مربیان داریم تا آمادگی
بیشتری پیدا کنند و بعد از هر جلسه کلاس مربیان ما به ارزیابی کلاسها میپردازند و
نقایص یکدیگر را متذکر میشوند و برای جلسات بعدی این نقصها را برطرف می کنند.
سؤال25:
نحوه
برخورد و میزان همکاری خانوادهها با فبک چگونه است؟
جواب:
بسیار عالی است خانوادهها سخت
مشتاقند و ما با امکانات کم شرمنده آنها میشویم که نمیتوانیم تعداد بیشتری از
خانوادههای را پوشش بدهیم، اکثر خانوادههایی که فرزندانشان در این کلاسها شرکت
داشتهاند از تغییرات سریع و مثبتی که در بچههای خود مشاهده کردهاند سخن میگویند
و راضی هستند.
سؤال26:
تا به
حال چند مربی تربیت کردهاید؟ فکر میکنید چند نفر از آنها توانایی انجام کار به
صورت مستقل را دارند؟
جواب:
متاسفانه
تعداد مربیانی که در این مراکز تربیت شدهاند (یا بهتر بگویم مدرسین) زیاد نیستند
و ما سعی داریم با تاسیس مرکز تربیت مربی بر تعداد آنها بیفزاییم ولی کیفیت کاری
که با آنان شده بالا است و همگی از نظر تحصیلات عالی و تجربه و مهارت عملی در سطح
بالایی قرار دارند.
سؤال27:
بر
اساس تجربیات شما میزان موفقیت فبک را بر اساس سن و جنس و طبقه اقتصادی و فرهنگی
چگونه ارزیابی می کنید؟
جواب:
به نظر
بنده این کار در همه سنین، مقاطع و طبقات تاثیر مثبت دارد ولی مسلّم است که هر چه
سن کودک کمتر باشد تاثیرپذیری بیشتر است و کودک بکرتر است در دبستان یا حتی قبل
از آن کودکان مستعدتر هستند ولی راجع به جنس یا طبقه اقتصادی نظر خاصی ندارم در
کلاسهای دخترانه کار راحتتر است اکثراً در بحث شرکت میکنند ولی مسائل خاص خود را
دارد و در کلاسهای پسرانه کمی کنترل کلاسها سختتر است ولی در عوض زودتر وارد بخش
اصلی بحث میشوند و سؤالات و پاسخهای فیلسوفانهتری داده میشود در حقیقت کنکاش
عمیقتر است در کل هر کدام خصوصیات خاص خود را دارند و مقایسهای در کار نیست.
خانوادههایی با فرهنگ بالاتر و اصیلتر توجه بیشتری به اهمیت
پرورش تفکر در کودکانشان دارند و همکاری بیشتری میکنند.
سؤال28:
معلم
فبک باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
جواب:
قبلاً
پاسخ داده شد.
سؤال29:
نحوه
ارزیابی شما از کلاسهایتان چگونه است؟
جواب:
ارزیابیهای ما بدو صورت است: 1.
ارزیابی مستمرّ، یعنی در طول اجرای تمام کلاسها در هر نوبت به صورت مداوم و کیفی
جریان کار ارزیابی میشود. 2. ارزیابی پایان ترم که این ارزیابیها توسط مربی، دانشآموزان،
اولیای مدرسه و والدین انجام میشود و با روشهای آماری به صورت نمودار ثبت میگردد.
سؤال30:
نگاه
شما به روشهای تشویقی و تنبیهی در کلاس فبک چگونه است؟
جواب:
در این
کلاسها تشویق به صورتی انجام میشود که کودکان شرطی نشوند و همینطور به آن عادت
نکنند و روش زندگی شان را با آن تنظیم ننمایند. تشویق و تنبیه به صورت خاص و علنی
وجود ندارد و چون حضور در کلاسها اختیاری است همه با علاقه شرکت میکنند و چون
قوانین کلاس را خودشان وضع میکنند همه بسیار فعال به آن پایبند هستند و در صورت
عدم رعیات خودشان به دیگران متذکر میشوند و معلم نقش پنهانی دارد.
سؤال31:
میدانیم
که دستاندرکاران فبک قائل به رابطه تنگاتنگ اخلاق و فلسفهاند. از طرفی سنین
کودکی برای آموزش اخلاق سن بسیار حساسیست. شما به چه نظام اخلاقی قائلاید؟ در
برنامه فبک چه اهداف اخلاقی را تعبیه کردهاید؟
جواب:
به نظر
ما در دبستان تنها یادگیری روش بحث و گفتگو برای کودکان اکتفا میکند و اینکه چه
موضوع و مفهومی موضوع بحث باشد همین اندازه که مورد علاقه کودک و در حد سن او باشد
کافی است ولی در دوره راهنمایی مفاهیم اخلاق اسلامی و در دبیرستان مفاهیم فلسفی میتواند
موضوعات خوبی برای مباحثه و دیالوگ باشد.
سؤال32:
یکی از
اهداف لیپمن از آموزش فلسفه به کودکان تربیت شهروند دموکراتیک است. شما در پی
تربیت چگونه انسانی هستید؟
جواب:
در غرب
فلسفهسازان خودشان دموکراتیک و شهروند را تعریف میکنند و انسانی را میخواهند از
کودکی تربیت کنند که نظم حاکم دولت را هر چه که باشد اطاعت کنند و استقلال فکری
نداشته باشند تا منافع رؤسا زیان نبیند. ما بپیروی از فلسفه اسلامی و معارف قرآنی
کودک را برای یک زندگی با آزادگی و قدرت تشخیص وظیفه شرعی و اخلاقی تربیت میکنیم.
5 آبان 92