شما بر چه مبنایی، موضوع تربیت فلسفی و فلسفه تربیت را برای این جشنواره در نظر گرفتهاید؟
آیتالله خامنهای پاسخ داد: ما فلسفه و حکمت را یک دانش کاربردی تصور میکنیم، فلسفه نه تنها اندیشة حکیم فیلسوف را پربار میکند و یک جهان واقعی را در ذهن او میسازد بلکه این جهانبینی در زندگی خارج او هم اثر میگذارد، چون انسان نتایج برداشتهای خود را نیز در نظر میگیرد. وقتی چیزی سودمند است انسان نتیجه میگیرد که باید استفاده کرد و اگر چیزی مضر است باید از آن پرهیز کرد.
نگاه فیلسوف از علم به عمل برمیگردد به همین علت، در گذشته حکمت به سه بخش نظری، تئوریک و عملی تقسیم میشد.
ما در این بنیاد؛ حکمت اسلامی فلسفه، حکمت نظری، کتابها و مقالات ملاصدرا را بیان کردیم.
حکمت عملی ملاصدرا، سیاست و خانواده طی سالهای گذشته از عناوین همایش ملاصدرا بود.
در همایشی که با موضوع سیاست بود، به بررسی اینکه سیاست چگونه جامعه را اداره میکند و در موضوع خانواده، به اهمیت خانواده و نقش پدر و مادر در تربیت کودک پرداخته شد.
در این سلسله مراتب که از سیاست شروع کرده و به خانواده رسیدیم باید در مورد کودک نیز بحث میشد چون تربیت و پرورش کودک به عنوان میوه خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است.
خانواده در یک تربیت غلط، کودک را به صورت یک انسان گنهکار در میآورد که در غرب نمونههای آن دیده میشود و نتیجه فرهنگ غربی آن است که یک کودک، همکلاسیهای خود را با اسلحه میکشد یا برخی والدین جسم و روح فرزندان خود را به دست خود از بین میبرند که بر اثر تربیت نادرست، یک دنیای پرآشوب و خطرناکی در غرب به وجود آمده است.
تربیت درست، یک تربیت دینی و در کنار آن فلسفی است، منظور ما از تربیت فلسفی، تربیت غیر دینی نیست چون از لحاظ تاریخی این دین است که فلسفه را برای بشر آورده و بشر خود چیزی به نام فلسفه نساخته است؛ بنابراین تربیت فلسفی همان تربیت دینی است.
ـدر جامعه ما با گذشت سه دهه از انقلاب، گرچه توجه به مسائل دینی و فلسفی گسترش یافته است اما همچنان موضوعات برسر مسائل ذهنی و تئوریک تمرکز داشته و مسائل عملی همچنان از جامعه فاصله دارد، ضمن اینکه تربیت فلسفی با مقوله اخلاق و علم اخلاق بسیار نزدیک است؛ فکر میکنید تا چه اندازه میتوان از بدنه نظام فلسفه اسلامی به مقولات جدیدی همچون تربیت فلسفی و فلسفه تربیت رسید؟
ـ البته فلاسفه ما خیالپرداز نبودند و اگر فکر هم میکردند برای عمل به آن بود. در تاریخ فلسفه باستان، شاهد این هستیم که بسیاری از فلاسفه مانند شعرا، مطالب را به صورت شعر در آورده و در شهر میخواندند و تبلیغ میکردند. ولی باید توجه کرد مطالبی که در این زمینه توسط والدین، اساتید و حتی رادیو و تلویزیون بیان میشود کافی نیست.
فلسفه چیزی نیست که به عنوان بخش جداگانهای از زندگی، خاص یک عدهای باشد بلکه میتوان پزشک بود و فیلسوف نیز بود.
ما باید برداشتهای درستی از زندگی داشته باشیم، باید بفهمیم دنیا و ما برای چه خلق شدهایم و باید چگونه زندگی کنیم. در اینجا میتوان نتیجه گرفت که فلسفه باید مردمی شده و در خانواده، جامعه و ... مطرح شود.
وقتی بحث از اخلاق پیش میآید، در واقع منظور همان فلسفه است، یعنی اخلاق، بخشی از فلسفه است.
وقتی دیدگاه انسان به چیزهای مختلف، فلسفی و انسانی باشد؛ زندگی، جامعه و جهان خوبی ایجاد میشود.
برای مردمی شدن فلسفه باید از شیوههای درست و دارای اثر استفاده کرد که بخشی از آن توسط مراکزی همچون بنیاد حکمت اسلامی صدرا به صورت غیر دولتی و داوطلبانه در حال انجام است؛ ولی بخش عمده آن به نهادها و سازمانهای رسمی و مسئول مانند وزارتخانهها و ... بر میگردد.
رسانهها و صدا و سیما نیز در این زمینه مسئولیت سنگینی دارند و با طرح موضوع، باید مردم را در این زمینه مشتاق کنند.
_ موضوع فلسفه و کودک
در جامعه ما مدتی مطرح شد و به تدریج از تب و تاب افتاده و کمرنگ شد، به عقیده شما چرا این اتفاق افتاد؟ آیا نظام آموزشی ما این موضوع را نپذیرفته؟
ـ علیرغم افزایش رسانهها ما امروز گرفتار ضایعهای شدهایم؛ در گذشته افراد از طریق وضع و منبر که مرکز آن نیز مساجد بود، دانستههای خود را افزایش میدادند ولی امروزه گرچه رسانههای عمومی از جمله صدا و سیما جای آن را گرفته ولی در زمینه پرورش انسان چندان موفق نبوده است.
فلسفه باید عمومی شود یعنی کودک من وقتی از منزل خارج میشود باید از طریق دوستان و رسانه این بینش درست را فرا بگیرد تا از این طریق زندگی خود را برنامهریزی کند.
مسئله «فلسفه و کودک» در دنیا به عنوان «فلسفه برای کودک» و «فلسفه با کودک» مطرح
است و متاسفانه آن را افرادی در دست گرفتهاند که با صهیونیستها ارتباط نزدیک داشته و خط فکری درستی ندارند و میخواهند مسیر افراد را از کودکی تغییر دهند تا در دوران بزرگسالی همان طور فکر کنند که آنها میخواهند.
ما در بنیاد حکمت اسلامی ملاصدرا بیش از ده سال در این زمینه فعالیت کردهایم ولی عدم توجه سازمانها و مراکز ذیربط به این موضوع، به شکل خاص این سازمانها مربوط میشود. برای این منظور لازم است قانونی تصویب شده و مرکز ثابتی، آن هم با مسئولین ثابت تأسیس شود.
ـآیا نظام آموزشی فعلی ما، ظرفیت تربیت کارشناس فلسفه کودک و استفاده از آن را دارد؟
_ پس چرا این اتفاق رخ نمیدهد؟
ـ چون تاکنون راه آن را پیدا نکردهاند، اینکه از کدام راه باید رفت خود کار مهمی است، ضمن اینکه باید توجه کرد
این کار نباید سلیقهای و تنها توسط یک وزیر تصمیمگیری و اجرا شود، بلکه باید توسط دست نیرومندی مانند قانون پشتیبانی شود. برای اجرایی شدن فلسفه در جامعه صدا و سیما باید دانشگاهی برای آموزش فرهنگ صحیح حکمت و فلسفه باشد.
در این راستا باید وظیفه دولت، دستگاههای مربوطه، نهادهای خصوصی، خانواده و افراد مشخص شود.
ـ بنظر جنابعالی؛ توجه اخیر جامعه فلسفی ما به این موضوع در انتها به چه نتیجهای میرسد؟
ـ رهبر انقلاب ما علاوه بر فقیه و بالاترین حقوقدان اسلامی، یک فیلسوف عارف نیز بود و نظام ما براساس همان عرفان و حکمت پایهگذاری شده است.